می خواهم با تو یکه تاز آسمان باشم...
می خواهم در هفت آسمان چشمان تو
که از شرم بر زمین دوخته اند
بر یال عشق بنشینم
و بی مهابا پرواز کنم.
قصه ما شاید تکرار عشق دیگریست
از مجنون و لیلی...!!!
هر کجا هستم ,باشم
آسمان مال من است.
بنجره,فکر,هوا,عشق,زمین مال من است.
چه اهمیت دارد
گاه اگر میرویند قارچهای غربت.؟؟!
گفت:((به من بگو چکار کنم تا برای یک بار عاشق شوم و عشق بمانم؟؟!))
گفتم:((وقتی عاشق شدی دیگر به کسی نگاه مکن تا عاشق دیگری نشوی))
روز بعد که دیدمش دیگر نگاهم نمی کرد!!! علتش رو برسیدم.
گفت:(0دیروز عاشق شدم.....))!!
همه میدانند
که من و تو ار آن روزنه سرد و عبوس
باغ را دیدیم
و از آن شاخه بازیگر دور از دست
سیب را چیدیم
همه می ترسند
اما من و تو
به چراغ و آب و آینه بیوستیم
و نترسیدیم..!
رفتم که گم شوم چو یکی قطره اشک گرم
درلا به لای دامن شب رنگ زندگی
رفتم که در سیاهی یک گور بی نشان
فارق شوم ز کشمکش و جنگ زندگی
بازو به دور گردنم از مهر حلقه کن.
بر آسمان بپاش شراب نگاه
بگذار از دریچه چشم تو بنگرم
لبخند زیبای ماه را..!
در شبی غمگین تر از من
قصه رفتن را سرودی
تا که چشم را گشودم.
از کنارم رفته بودی..!
ای دریغا,دل سپردن
به عشق تو بیهوده بود
وعده ها و خنده های تو
به نیرنگ آلوده بود.
***
ای ز خاطر برده عشق آتشینم
رفتی اما من فراموشت نکردم
چلچراغ روشن بیگانه بودی
سوختم و بیهوده خاموشت نکردم
رفتی اما قلب من راضی نبود.
بر تو و عشق تو نفرین نکردم...!
من میگم گریه نکنم هرگز
تو میگی خیلی بی احساس شدی
من میگم اشک چشمام خشک شده
تو میگی دیگه خیلی مغرور شدی
من میگم عشق وجود نداره
تو میگی وجود داره درکش نمی کنی
راس میگی من خیلی مغرور شدم