چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا من نمی تونم حرف دلم و به

هیچکس بزنم..............؟؟؟

من برای تو می نویسم....!

بیا وگرنه در این انتظار خواهم مرد

در انتظار تو گل همچو خار خواهم مرد

ز دوریت نه فقط صد و یا هزاران بار

ز دوری رخ تو بیشمار خواهم مرد

تو گفته ای که بیایی بهار

اما من نرفته ام ز زمستان بهار خواهم مرد

کنار پنجره جای دو چشم منتظرم

کنار پنجره پر غبار خواهم مرد

از این دیار به شهری غریب خواهم رفت

و در دیار دگر بی مزار خواهم مرد

من برای تو می نویسم....!

دوست دارم که راستی راستی حس کنم تورو تو دستم کاشتم کاش عصاره ای از وجودم بودی تا همیشه با تو بودم برای همیشه و برای تو. کاش تمام جانم بودی تا همیشه برای من می ماندی در وجودم برای من . تا برای ابد زیستن در وجودم را حس می کردم. کاش همیشه بودی برای من :فقط من

ولی صد افسوس که اینها همه خوابیست شیرین که به کابوس جدائی مننهی می شود

عشق

می گویند شیشه احساس ندارد

اما وقتی روی یک شیشه بخار گرفته

نوشتم

دوستت دارم

آرام آرام گریست.

تنهای تنها

چنین با مهربانی خواندت چیست؟

بدین نا مهربانی راندنت چیست؟

بپرس از این دل دیوانه من.....

که ای بیچاره, عاشق ماندنت چیست؟

تنهای تنها

لحظه ای زول می زدم بر قاب عکس خاطرات

لحظه ها می رفت و من عشق خیالی داشتم

لحظه ها رد می شد ورد می شدی از پیش

پیش چشمم چشمه آب زلالی داشتم

پیش خود در خلوتم می سوختم اما چقدر؟

روی شادی پیش چشم این اهالی داشتم

آمدی,رفتی ولی زود از کنار خاطرم

لحظه ای دیگر اگر بودی سوالی داشتم!

روی دوش عشق وقتی آمدی ای نازنین

کاش من هم مثل تو آن لحظه بالی داشتم

بعد از آن رفتن سبزت,پاک ماندی,من ولی

هیچ می دانی,بعد از رفتن من چه حالی داشتم!

تنهای تنها

گاه می اندیشم..

خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید.

آن زمان که خبر مرگ مرا از کسی می شنوی!

روی تو را کاش می دیدم..!

شانه بالا زدنت را بی قید,

و تکان دادن دستت که مهم نیست زیاد.

وتکان دادن سر را که عجب ,مرد-افسوس-

کاشکی می دیدم

چه کسی باور دارد

جنگل جان مرا آتش عشقت خاکستر کرد.

تنهای تنها

سلام به تویی که به صفحه تنهایی من اومدی.اونقدر دلم گرفته که فقط دوست دارم خومو خالی کنم.همه در ها به روم بسته است,من تو کشور ارمنستان زندگی میکنم و مثلا درس می خودم.اما این جا اونقدر دلم تنگه که به اینترنت رو آوردم.اما باز هم تنهای تنهام با کلی دوست و آشنا...

دنیا با من سر سازگاری نداره,نمی دونم چرا اونی که دوستش دارم با من رو راست نیست.......

فقط می دونم که ....!

و من باز هم تنهام,مثل همیشه..............

تنهای تنها

این وبلاگ دفتر تنهایی های من است .خدا کنه هیشکی مثل من تنها نباشه.......