من برای تو می نویسم....!

دوست دارم که راستی راستی حس کنم تورو تو دستم کاشتم کاش عصاره ای از وجودم بودی تا همیشه با تو بودم برای همیشه و برای تو. کاش تمام جانم بودی تا همیشه برای من می ماندی در وجودم برای من . تا برای ابد زیستن در وجودم را حس می کردم. کاش همیشه بودی برای من :فقط من

ولی صد افسوس که اینها همه خوابیست شیرین که به کابوس جدائی مننهی می شود

نظرات 1 + ارسال نظر
امیر سه‌شنبه 24 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 09:41 ب.ظ

بغض گلویم را می فشارد و تمام وجودم با زبان بی زبانی تو را فریاد می کند.چه تلخ است بی تو بودن چه سخت است بی تو روز را به شب رساندن و ثانیه ها چه تنبلند در لحظات بی تو بودن گویا هرچی سنگینی است به وسعت تنهایی من خود را بر عقربه های زمان آویزان کرده اند.ای عزیز هر بار که تلخی لحظات بی تو بودن هرچند لحظاتی کوتاه را تجربه می کنم به وسعت این عشق از این بیشتر و بیشتر پی میبرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد