..........شب

شب از دریچه چشمانم

رویش گلها را می بینم

و راز نگاهم را با تیغ های سوزان خورشید

به زمهریر قلبت می فرستم

و رود مهرورزی را به نازکین نهال امیدت جاری می کنیم

باشد تا جان شیفته ام سایه افکند

بر خاطرات تلخ

سالهایی که بی تو گذشت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد