باز کن پنجره ها را,که نسیم
روز میلاد اقاقی ها را
جشن می گیرد
و بهار روی هر شاخه
کنار هر برگ شمع روشن کرده است.
رفتن دلیل نبودن نیست در آسمان تو پرواز می کنم عصری غمگین و غروبی غمگین تر در پیش من بیزار از خود و از کرده خویش دل نامهربانم را به دوش می کشم تا انسوی مرزهای انزوا پنهانش می کنم . تو باور نکن
سلام دوست منوبلاگت حس خاصی داره . معلومه که خیلی چیزا سرت میشه. شاعر هم که هستی. به منهم سر بزن.ممنون
رفتن دلیل نبودن نیست
در آسمان تو پرواز می کنم
عصری غمگین و غروبی غمگین تر در پیش
من بیزار از خود و از کرده خویش
دل نامهربانم را به دوش
می کشم تا انسوی مرزهای انزوا
پنهانش می کنم .
تو باور نکن
سلام دوست من
وبلاگت حس خاصی داره . معلومه که خیلی چیزا سرت میشه. شاعر هم که هستی. به منهم سر بزن.ممنون