گاه می اندیشم ..!

خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید؟؟؟

آن زمان که خبر مرگ مرا از کسی میشنوی

روی تو را کاش می دیدم.!

شانه بالا زدنت را بی قید..

و تکان دادن دستت که مهم نیست زیاد.

و تکان دادن سر را که : مرد...؟!, افسوس!

کاشکی می دیدم چه کسی باور دارد

جنگل جان مرا آتش عشقت خاکستر کرد.

نظرات 4 + ارسال نظر
سامان سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:08 ب.ظ http://www.samanniazy.mihanblog.com


سلام
.وبلاگ زیبایی دارید.لینک و لوگو منو تو وبلاگتون بذارید به نام عشق و دوستی.یه خبری هم به من بده تا منم بذارم.به منم سر بزن .قربان شما سامان.

نیما سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:23 ب.ظ http://loverkid.blogsky.com

سلام
من یه وقتی عاشق این آهنگ بودم
بعد از یه مدت ازش متنفر شدم
و حالا هیچ حسی نسبت به اون ندارم
نمیدونم زندگی خیلی ...
باشی...

رضا سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:52 ب.ظ http://hegh-hegh-deltangi,blogfa.com

سلام ممنون که وبلاگ منو دیدی
راستش ان نوشته دزدی
وبلاگ قشنگی داره ولی متاسفانه هنوز کامل ندیدمش

فرزین پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:21 ب.ظ http://www.farzin72.blogsky.com

باز سلام دوست من شیما
راستی این نوشته هات با این عکس منو داغون کرده. خودت بگو تو کی هستی؟ حس غریبی داره. با من همخوانی می کنه. می خوام بیشتر باهات آشنا بشم البته اگر ممکنه. منتظرت هستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد