در شبی غمگین تر از من
قصه رفتن را سرودی
تا که چشم را گشودم.
از کنارم رفته بودی..!
ای دریغا,دل سپردن
به عشق تو بیهوده بود
وعده ها و خنده های تو
به نیرنگ آلوده بود.
***
ای ز خاطر برده عشق آتشینم
رفتی اما من فراموشت نکردم
چلچراغ روشن بیگانه بودی
سوختم و بیهوده خاموشت نکردم
رفتی اما قلب من راضی نبود.
بر تو و عشق تو نفرین نکردم...!