رفتم که گم شوم چو یکی قطره اشک گرم

درلا به لای دامن شب رنگ زندگی

رفتم که در سیاهی یک گور بی نشان

فارق شوم ز کشمکش و جنگ زندگی

نظرات 4 + ارسال نظر
pejman شنبه 24 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:54 ب.ظ http://pahnabi.blogsky.com

سلام من وبتونو دیدم وبرام جالب بود امیدوارم که موفق باشید.در ضمن خوشحال میشم که بهم سربزنید.

مرتضی شنبه 24 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:00 ب.ظ http://www.onamono.blogsky.com

سلام.زیبا احساس میکنی.فکر کنم بتوانی کتاب ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد فروغ رو بخونی و لذت ببری.حتما بخونش و از احساسات فروغ الگو بگیر.خوشحال شدم باهاتون آشنا شدم.تا بعد

تنها شنبه 24 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:45 ب.ظ http://www.ebad.blogsky.com

سلام همیشه گفتم آدم باید وقتش رو صرف چیزایی بکنه که ارزشش رو داشته باشه
و وب شما همونجوریه
اگه دوست داشتی بیا پیشم

امیر شنبه 24 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:45 ب.ظ http://rahebiaber.blogsky.com/

سلام.....زیبا بود.......همه ما اهل همین حوالی غمگینیم....نگران آسمان اخم کرده کبوتر نباش.......فردا حتما باران میاید!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد